کد مطلب:259289
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:256
روی خشنودی
شیخ طوسی رحمه الله می نویسد: ابوموسی عیسی بن احمد بن عیسی بن المنصور گوید: روزی خدمت امام هادی علیه السلام مشرف شدم، عرض كردم: ای آقای من! این مرد - یعنی متوكل - مرا از خود دور گردانید و روزی مرا قطع كرده و از من ملول شده است. من علت آن را فقط به واسطه آن كه از ارادتم به خدمت شما و ملازمت من به شما آگاه شده نمی دانم. پس هرگاه از او خواهشی فرمایی كه او قبول كند تفضل فرما و آن خواهش را برای من قرار ده.
حضرت فرمود: درست خواهد شد ان شاء الله.
چون شب فرا رسید چند نفر از جانب متوكل پی در پی به طلب من آمدند و مرا به نزد متوكل بردند. هنگامی كه نزدیك منزل متوكل رسیدم، دیدم فتح بن خاقان كنار در سرا ایستاده است. گفت:ای مرد! شب در منزل خود قرار نمی گیری، ما را به زحمت می اندازی؟ متوكل به جهت طلب تو مرا به رنج و سختی افكنده است.
من نزد متوكل داخل شدم. او را بر فراش خود دیدم. گفت: ای ابوموسی! آیا ما از
[ صفحه 47]
تو غفلت می كنیم یا تو ما را فراموش می كنی و حقوق خود را یاد نمی آوری. الحال بگو چه در نزد ما داشتی؟
گفتم: فلان صله و عطا و رزق فلانی و چند چیزی نام بردم.
متوكل دستور داد آنها را به چندین برابر به من بدهند.
به فتح بن خاقان گفتم: آیا امام هادی علیه السلام به این جا آمده بود؟
گفت: نه.
گفتم: آیا نامه ای برای متوكل نوشته بود؟
گفت: نه.
وقتی بیرون آمدم و از آن جا دور شدم، فتح پشت سر من آمد و گفت: شك ندارم كه تو از امام هادی علیه السلام دعایی طلب كرده ای پس برای من نیز از او دعایی بخواه.
وقتی خدمت آن حضرت رسیدم، فرمود: ای ابوموسی!
«هذا وجه الرضا».
این روی خشنودی و رضا است.
گفتم: بلی به بركت تو ای سید من! ولی به من گفتند: شما نزد او نرفتید و از او خواهش نفرمودید.
فرمود: خداوند تعالی می داند كه ما در مهمات فقط به او پناه می بریم و در سختی ها و بلاها فقط بر او توكل می كنیم. او ما را عادت داده كه هرگاه از او سؤال كنیم، اجابت فرماید و بیم آن داریم كه اگر از حق تعالی عدول كنیم، خدا نیز از ما عدول فرماید. [1] .
[1] منتهي الامال: ج 2 ص 370.